غم تو
آنگاه که چشم می گشایم و می بندم
آنگاه که پاهایم می روند و باز می گردند
روشنی را، هوا را از من بگیر
اما خنده ات را هرگز
تا چشم از دنیا نبندم
عشق من خنده ی تو
تمامی درهای زندگی را
به رویم می گشاید
و در بهاران عشق من
خنده ات را می خواهم
چون گلی که در انتظارش بودم
بخند بر شب، بر روز، بر ماه
و این پسرک کم رو که دوستت دارد.
سلام خوبی عزیزم امید وارم همواره قطار زندگیت بر روی ریل های موفقیت ادامه مسیر نماید خیلی خوشحال شدم وقتی افتو خوندم واقعا اصلا نمیدونم چجوری بگم ولی واقعا خوشحال شدم مراقب خودت باش
دوستدارت
مجید
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست
زندگی سه چیز است :
اشکی که خشک می شود ،
لبخندی که محو می شود ،
یادی که می ماند و فراموش نمی شود
ودر آخر شعری که حضرت معین خونده و منم عاشقشم واست مینویسم :
لحظههارو با تو بودن
در نگاه تو شکفتن
حس عشق رو در تو دیدن
مثل رویای تو خوابه
با تو رفتن
با تو موندن
مثل قصه تورو خوندن
تا همیشه تورو خواستن
مثل تشنگی آبه
اگه چشمات من رو میخواست
تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات میسپردم
اگه اسمم رو میخوندی
دیگه از یاد نمیبردم
اگه با من تو میموندی
همه دنیارو میبردم
بی تو اما سرسپردن
بی تو و عشق تو بودن
تو غبار جاده موندن
بی تو خوب من محاله
بی تو حتی زنده بوندن
بی هدف نفس کشیدن
تا ابد تورو ندیدن
واسه من رنج و عذابه
اگه چشمات من رو میخواست
تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات میسپردم
اگه اسمم رو میخوندی
دیگه از یاد نمیبردم
اگه با من تو میموندی
همه دنیارو میبردم
توی آسمون عشقم
غیر تو پرندهای نیست
روی خاموشی لبهام
جز تو اسم دیگهای نیست
توی قلب من عزیزم
هیچ کسی جایی نداره
دل عاشقم بجز تو
هیچ کسی رو دوست نداره
اگه چشمات من رو میخواست
تو نگاه تو میمردم
اگه دستات مال من بود
جون به دستات میسپردم
اگه اسمم رو میخوندی
دیگه از یاد نمیبردم
اگه با من تو میموندی
همه دنیارو میبردم
لحظههارو با تو بودن
لحظههارو با تو بودن
حتما باز برام آف بذار
به امید دیدن روی ماهت
روشنی را، هوا را از من بگیر
اما خنده ات را هرگز
خیلی قشنگ بود.
موفق باشی
یک کلام همه غمها یک روز پایان میپذیرد و بعد از هر غمیشادی هست.سعی کن تا وبلاگیت شادتر باشه.وتا ادم شاد نباشه شادی به سراغش نمییاد