آسمان دیده ات

 

بگو با من تو ای رنگین از رویا

چرا از آسمان دیده ات

این سان شهاب درد میبارد

چرا دستی درون سینه ی پر مهر تو

هر لحظه گویی گل اندوه می کارد

چرا ای قبله گاه من

نگاه تو همانند غروب سرد پاییز است؟

کسی آیا تو را در رنج می دارد؟

مگر آیا نمی داند به یادت دختری شبها

میان بسترش بیدار می ماند؟

برایت شعر می گوید

مگر آیا نمی داند؟!!!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
غزال شنبه 28 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:30 ب.ظ http://yakhmak.persianblog.com

سلام شعر قشنگی بود راستی من اول !بیا پیش ما~

خاله نگار شنبه 28 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 08:49 ب.ظ http://www.nilofary110.persianblog.com

دلم تنگ است.... و چشمانم پر از درد است....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد